مثبت اندیشی به روش قانون جذب، توهم یا واقعیت؟
شاید بتوان سال 2006 را مهمترین سال تاریخ بشریت در طی قرون متمادی دانست. چراکه در این سال فیلمی آمد که تمام جهان و گیتی را لرزاند و از بزرگترین راز جهان پرده برداری کرد: "فیلم راز". اما قبل از پرداختن به این فیلم و نگاه قانون جذب به جهان باید چیزی را برای شما مشخص کنم:
اصل مثبت اندیشی در روانشناسی با فکر مثبت در قانون جذب متفاوت است
همین ابتدا به شما میگویم که هر کس از فکر یا انرژی مثبت حرف میزند، اشاره به فیلم و کتاب راز یا قانون جذب ندارد. اتفاقا یک جنبش روانشناسی به نام روانشناسی مثبتگرا وجود دارد که آنچه به عنوان فکر و انرژی مثبت مطرح میکند، کاملا متفاوت از نگاه قانون جذب است.
هدف جنبش روانشناسی مثبتگرا رضایتبخشتر کردن زندگی روزمره افراد است. این دیدگاه روانشناسی از افراد میپرسد، شما چه تواناییهایی دارید و بیشترین تاکیدش روی تقویت توانمندی است. این دقیقاً بر خلاف مثبت اندیشی است که در راز مطرح میشود، روانشناسی مثبت گرا به ذهن آگاهی (mindfulness) میپردازد؛ آگاهی ارادی و با تمرکز روی لحظۀ اکنون، (خواهید دید که قانون جذب تنها به آینده توجه دارد و هیچ کجای آن بحث آگاهی نمیشود).
این نوع مثبت اندیشی کاملا مطلوب است و منجر میشود شما در مسیر کمال و شکوفایی قدم بگذارید. اما چیزی که من در این مقاله به آن میپردازم فیلم و کتاب راز و قانون جذب است. در حقیقت هر کجای مقاله از مثبت اندیشی انتقاد میکنم، انتقاد من به مثبت اندیشی به روش قانون جذب است و نه هر نوع دیگری از مثبت اندیشی.
مختصری از فیلم راز
"فیلم راز" به کارگردانی درو هریوت بر اساس کتاب راز نوشتۀ راندا برن ساخته شده است. تمام فیلم از مفهومی به نام قانون جذب (law of attraction) و جادوی فکر مثبت حرف میزند. فکر نمیکنم در تمام تاریخ سینما بتوانید کارگردان دیگری را بیابید که اینطور ماهرانه یک مفهوم شبه مذهبی (که البته ریشههای آن به قرنهای قبل برمیگردد و مفاهیم درستی هم در آن یافت میشود) را تغییر دهد، سپس آن را به مفاهیم کیهانی-فیزیکی و کوانتم پیوند بزند. انرژی مثبت و کائنات را ترکیب کند و در نهایت راز و افکار مثبت را به عنوان راهی برای خوشبخت و پولدار شدن معرفی کند.
کمی باورش سخت است که میلیونها نفر در سراسر جهان در قرن 21 میلادی اینطور مجذوب هشتاد دقیقه دروغ، تصاویر سطحی و استدلالهای بیسروته شوند و چنین ایدهای در مقیاس جهانی فراگیر شود. اما راز این جذابیت جهانی چیست؟
بسیار ساده! عوام فریبی در حرفهای ترین و بالاترین سطح ممکن! فیلمی که اهداف تجاری پشت آن بر خیلیها پوشیده است. کافی است تصور کنید افرادی با ترویج این ایده چه درآمدهای نجومی کسب کردهاند. اما اجازه بدهید ابتدا مختصری به فیلم راز و ساختار آن بپردازم تا در ادامه به طور مفصل قانون جذب و جادوی فکر مثبت را بررسی کنم.
یک دلیل بیاورید که بتوان فیلم راز را باور کرد
شروع فیلم با آه و نالههای زنی بیچاره و از همهجا رانده شده، شروع میشود. خیلی راحت بدون اتلاف حتی یک دقیقه وقت اضافی همان ابتدا سطحیترین احساسات شما را با تصاویر ناگوار و تکاندهنده، به بازی میگیرد! سپس وارد فاز دوم عوام فریبی شده و دست به دامن افلاطون، شکسپیر، نیوتون، انیشتین و بسیاری بزرگان تاریخ میشود؛ با این ادعا که این راز را تمام آنها فهمیده بودند. حال آنکه تنها سندی که از این بزرگان به ما نشان میدهد صرفاً تصاویر چهرۀ آنهاست. چیزی شبیه این استدلال که "این بزرگترین راز بشریت است، باور ندارید خب از شکسپیر بپرسید" و جالب اینجاست که تمام بزرگانی هم که این راز بزرگ را فهمیده بودند، اکنون مردهاند و هیچ مورد زندهای در دست نیست و ما تنها مجبوریم دست به دامن عکسهایشان شویم.
جالبتر از آن اینکه جناب شکسپیر "بزرگترین نمایشنامهنویس قرن 17" در هیچ کدام از نوشتههایش به این راز عظیم اشارهای نکرده است. این راز سر به مهر در سینهاش حفظ شده بوده و حالا راندا برن آن را کشف کرده است.
و اما این فیلم فاخر به اینها تنها بسنده نمیکند و یواش یواش دست به دامن فیزیک، متافیزیک، کائنات و مفاهیمی میشود که به یکباره و یکجا لرزه بر اندام مخاطبان بیفکند. و البته که متاسفانه! متاسفانه و باز متاسفانه باید بگویم که لرزه میاندازد. خلاصه آن که سراسر فیلم پر از استدلالها و برهانهای بیاساس و ضد و نقیض است و پرداختن به آن کار این مقاله نیست.
اما یکی از این موارد چنان خنده دار است که دلم نمیآید از آن بگذرم. در بخشی از فیلم شما میبینید که مردی که در یک خانۀ ویلایی با تمام امکانات زندگی میکند. سپس پسر کوچک مرد به سراغ جعبهای میرود که مرد معتقد است تمام تصورات و تصاویر ذهنی افکار مثبت او در آن جعبه وجود دارد. مرد سالها با آن تصورات زندگی میکرده است. سپس در جعبه را باز میکند و ناگهان شگفتزده میشود. تصویر همین خانهای که اکنون در آن زندگی میکند را میبیند و میفهمد این همان خانهای است که در تصورش وجود داشته است.
حال سوال اساسی من این است که اگر طبق راز یک تصویر ذهنی آنچنان قوی و محکم در ذهن کاراکتر مرد وجود داشته که اکنون به آن رسیده است، پس چطور این تصویر مهم را فراموش کرده است که حال این چنین از دیدنش شگفت زده میشود؟ در تمام فیلم ردی از همین استدلالات بیاساس و بیمنطق دیده میشود.
اصل حرف قانون جذب چیست؟
قانون جذب میگوید، "جهان، گیتی و کائنات منشا همه چیز است. جهان میتواند هر آنچه را که میخواهید به شما بدهد، تنها کافی است به آن فکر کنید". ریشۀ تمام بیماریها، ناخوشیها و بدیها صرفا در ذهن شماست. مردم با تمرکز بر افکار مثبت و منفی میتوانند تجربیات مثبت و منفی را به زندگی خود بکشانند. در حقیقت اگر شما به چیزهای مثبت فکر کنید، تمام آن چیزهای مثبت را در زندگی خود جذب میکنید و اگر به چیزهای منفی فکر کنید، تمام آن تجربیات منفی به زندگی شما هجوم میآورند.
اعتقاد اصلی پشت این حرف از این نشأت میگیرد که مردم و فکر آنها از انرژی خالص ساخته شده و از طریق جذب انرژی مثبت و کائنات، یک شخص میتواند سلامتی، ثروت و ارتباطات شخصیاش را بدست بیاورد.
در حقیقت قانون جذب یک اعتقاد است که جهان برای شما ساخته و فراهم شده. شما با تمرکز روی افکار مثبت و مثبت اندیشی میتوانید آنها را بدست آورید. این یک باور رایج و متداول است که "علاقه، همیشه علاقه را جذب میکند." فکر مثبت همیشه نتیجه مثبت دارد. از طرف دیگر فکر منفی نتیجه منفی در پی خواهد داشت. اما قانون جذب بسیار فراتر از این میرود و این اصل را چنان تعمیم میدهد که "فکر کردن به یک لامبورگینی قرمز برای شما لامبورگینی قرمز میآورد.
لازم به ذکر است که اینجانب مدتهای مدیدی است که به حقوق ماهیانه بالغ بر 20 میلیون فکر میکنم و در تمام تصوراتم خویش را میبینم که بر صندلی خود در شرکت نوین لم دادهام و 20 میلیون به حسابم ریخته شده، سر ظهر در یک دیس طلایی استیک برایم سرو میشود و با یک هواپیمای کوچک مامانی عصرها به خانه برمیگردم. اصلاً آنقدر روزها درگیر این فکر شدهام که سرعت نوشتنم به دو کلمه در سه ساعت رسیده است. اما هنوز اون هواپیمای کوچولوی قرمز رنگ سروکلهاش پیدا نشده است.
شما به چه طریق باید افکار مثبت را جذب کنید؟
تنها راهی که راز پیش پای شما میگذارد، این است که خود را در آیندۀ مطلوبتان متصور شوید و تمام چیزهای مثبتی که مد نظرتان است را به صورت واضح ببینید تا به تمام آنچه که میخواهید برسید. در این راه به افکار منفی هرچند اندک اصلاً، ابداً و تحت هیچ شرایطی نباید فکر کنید. قانون جذب کائنات به شما همه چیز میدهد.
از شما تمنا دارم که لحظاتی فکر کنید
به این فکر کنید که در 2006 فیلمی ساخته میشود با تأکید بیش از اندازهای بر روی مثالهایی از مال و ثروت (تقریباً 80% مثالها موارد مالی است گردنبند، خانه، پول و....) و در ازای تمام این وعدههای آنچنانی پول و ثروت تنها یک راه بسیار ساده ارائه میدهد؛ شما کافی است فکر کنید و تصور کنید!
کائنات و کلِ گیتی هر آنچه را بخواهید به شما میدهد. به نظر شما این تجاریترین ایده ممکن و بهترین راه برای پول درآوردن نیست؟ جالب است که به تمام ابعاد این ایدۀ تجاری حکیمانه فکر شده. ابتدا مختصری از قدرت فکر میگویی، سپس وعدههایی عموما مالی و با مبالغ هنگفت میدهی، کمی از فیزیک و جذابتر از آن متافیزیک اضافه میکنی، در نهایت هم نام تعداد زیادی از مشاهیر را ضمیمه میکنی. تمام آدمهای تنبل جهان عاشق این ایده میشوند.
و خب متاسفانه این میزان استقبال طبیعی است. در کنار این مدام به تعداد آدمهایی که از طریق ترویج قانون جذب پول در میآورند، اضافه میشود. پس این ایده بیشتر و بیشتر پخش میشود. سراسر جهان سمینارهایی برگذار میشود و سخنرانانی با آب و تاب از قانون راز، جذب و جادوی فکر مثبت حرف میزنند. جالب است که حتی نام کتاب "جادوی فکر مثبت" است. خود این اسم به اساس و بنیاد جادو و چیزهایی که در بهترین حالت نام شبه علم را میتوان بر آن گذاشت اشاره دارد. سرانجام با این ایدۀ تجاری قانون راز به یک برند تبدیل میشود. در حقیقت راهی میشود برای پول درآوردن و البته گستردهترین سواستفاده تاریخی از آرزوهای تحقق نیافتۀ بشر در قرن بیست و یک!
مشکل اساسی قانون جذب چیست؟
در ادامه من دلایل زیادی برای شما میآورم که چگونه این قانون زندگی شما را تباه میکند. اما پیش از بررسی تمام اینها میخواهم اصلیترین دلیل مخالفتم را با این جادوی شگفتانگیز بیان کنم.
قبل از خواندن این قسمت میخواهم از شما خواهش کنم تدتاک ما به نام رهبران بزرگ با چرا شروع میکنند را ببینید، این ویدئو فوقالعاده است و قطعاً متحیر میشوید. در اینجا با اشاره به آن بحث میخواهم مفهومی را مطرح کنم:
به نظر شما چه اتفاقی میافتد که یک شرکت کامپیوتری به نام اپل را تا این حد از رقیبانش متمایز میکند؟ در سراسر جهان میلیونها برند فعالیت میکنند اما چه چیز اپل را سالهای سال است متفاوت از تمام برندها میکند؟
قطعا استیو جابز به ظرف میوهاش خیره نشده و ناگهان سیب گاز زدۀ خواهرش را در قالب بزرگترین شرکت کامپیوتری ببیند و سالها خودش را بهترین شرکت کامپیوتری جهان تصور کند تا ناگهان اپل ظهور کند. این روشی است که جادوی فکر مثبت به ما پیشنهاد میکند. اینکه حتی تصورش خنده دار است. اما مسئله این نیست. مسئله این است که چه چیز رهبران بزرگ را به رهبران بزرگ تبدیل کرده است. در آن تدتاک خواهید دید که پاسخ آنها به چرایی کارهایشان، چیزی است که آنها را متمایز میکند. در حقیقت مردم بابت کاری که میکنید به شما پول نمیدهند. بابت دلیل شما برای انجام این کار پول میدهند.
ثروت، پول و زندگی لوکس از مهمترین مانیفستهای قانون جذب و فیلم راز است (میزان تجاری بودن این اصل شگفتانگیز هستی همینجا مشخص است). در حقیقت این قانون از وسایل و نتیجۀ اهداف بزرگ صحبت میکند، نه خود اهداف و انتخاب هدف اصلی شما را میسپارد به گیتی و جهان. اصلاً نگران نباشید، شما فقط بنشینید و تصور کنید، گیتی حسابهای شما را پر خواهد کرد. اما اصلا هدف شما از پول و ثروت چه میتواند باشد؟ از گیتی بپرسید.
در حقیقت یکی از مهمترین مسائل راز و فکر مثبت این است که (با فرض اینکه تمام آن مهملات درست باشد)، جای اشتباهی را هدف گرفته است. پول وقتی در نقش هدف قرار بگیرد، صرفا پوچ و بی معنی است. اما اگر شما بتوانید هدفتان را مشخص کنید آن وقت امکان ندارید که صرفا با فکر مثبت بتوانید به آن برسید. شما نیاز دارید که جوانب مثبت و منفی آن را بسنجید، حتی گاهی آنرا به چالش بکشید و جادوی فکر مثبت فقط حرف از مثبت بودن میزند. در حقیقت شما حق ندارید به چیزهای منفی فکر کنید چراکه افکار منفی به سمت شما هجوم میاورند و بدبختتان میکند.
واقعیت غمانگیز این است که آدمهای بیشماری در سراسر جهان به "رویای پولدار شدن" علاقه دارند، بخصوص راههای بیدردسر و یکشبه پولدار شدن. آدمها از این استقبال میکنند که یک نفر به آنها بگوید بخواب، رویا ببین و پولدار شو! در حقیقت این همان چیزی است که تمام جهان میخواهند.
این را حتی از میزان سرچ چنین موضوعاتی در گوگل نیز میتوان فهمید (سرچهایی از قبیل برآورده شدن آرزوی محال، سریعترین راه پولدار شدن و چیزهای زیادی از این قبیل). اما از میان تمام برندها تنها یک برند اپل میشود. بیشمار نویسنده در جهان وجود دارند، اما یک نفر جیمز جویس است که بیش از 200 بار کتاب مردگان را بازنویسی کرده. (پیشنویسهای او موجودند و میتوانید ببینید). سالیان سال میلیونها نوازنده و خواننده زندگی میکنند و میمیرند اما هنوز افسانۀ پینک فلوید تکرار نشده است. پس یگانه راه شما برای موفقیت و خوشبختی این است که ابتدا بفهمید که هدفتان چیست، چرا آن کار را انجام میدهید و چرا مردم باید به کار شما اهمیت بدهند. سپس پله پله برنامه ریزی کنید تا به هدفتان برسید.
شاید این جملۀ معروف را شنیده باشید که به جای رویا دیدن بیدار شوید و به دنبال رویاهایتان بروید و حالا ما در سال 2006 میشنویم که قانون جذب و راندا برن میگویند، چرا بیدارید؟ بخوابید تا کائنات رویاهایتان را به شما بدهند.